مادری که دارای دو فرزند مدرسهای است بخاطر عدم توانایی در خرید لوازم التحریر فرزندانش دست به خودسوزی زد. همسر وی محمدجواد عرفانی، برای خاموش کردن وی اقدام نمود که او نیز از ناحیه دستها و شکم دچار سوختگی شد.
محمدجواد عرفانی ۳۹ سال دارد و در حوزه نقلیه شهرداری دهدشت کار میکند. با شروع ماه مهر و باز شدن مدرسهها، او نتوانست برای خرید لوازم التحریر فرزندانش اقدام نماید. وی میگوید که دو پسر و یک دختر دارم. پسر بزرگم کلاس اول راهنمایی و دیگری کلاس اول ابتدایی است. دخترم نیز ۳ ساله است. من در ۵ ماه گذشته برای شهرداری کار کردهام، اما در این مدت حقوقی دریافت نکردهام. این در شرایطی است که اگر روزی کمی دیرتر سرکار حاضر میشدم برایم غیبت رد میکردند. به همین دلیل ۵ ماه تمام است که پیوسته سرکار بودم. اما مسئولان شهرداری به فکر ما و زن و بچه ما نیستند.
با ۱۵ سال سابقه کار هنوز قراردادی هستم
این کارگر شهرداری ضمن توضیح بیشتر در مورد این حادثه گفت: «۱۵ سال است که سابقه کار دارم. اما هنوز مرا بهصورت قراردادی بکار میگیرند. شهرداری حاضر نیست من و بسیاری دیگر امثال من را استخدام رسمی نماید. به همین دلیل نه از مزایای شغلی برخورداریم و نه امنیت شغلی داریم. مجبوریم برای اینکه از کار اخراجمان نکنند هر ظلمی را که به ما روا میدارند تحمل کنیم. اما با همه این احوال ما کار میکنیم که حقوقی دریافت کنیم. چرا بعد از ۵ ماه هنوز حقوقی به ما نمیدهند؟»محمدجواد عرفانی در خصوص حادثه پیش آمده گفت: «چهارشنبه شب ۳۱ شهریور ۱۴۰۰، بخاطر نداشتن پول خرید لوازم التحریر مدرسه فرزندانم، با همسرم مشاجرهای پیش آمد. بعد از این مشاجره لفظی، همسرم که از شرایط معیشتیمان بشدت ناراحت بود، از شدت ناراحتی به حیاط رفت و خودش را به آتش کشید. من و پسرم تلاش کردیم که او را خاموش کنیم که خودم نیز از ناحیه شکم و دستها دچار سوختگی شدم.»
مادری که بخاطر تنگدستی و فقر جان خود را از دست داد
مادر این خانواده بدلیل سوختگی بالای ۸۰ درصد به بیمارستان اهواز منتقل شد. اما بر اثر شدت جراحات وارده جان خود را از دست داد. کارگر شهرداری، محمدجواد عرفانی نیز دچار ۳۰ درصد سوختگی شده است که برای مدتی قادر به ادامه کار نیست.
اگرچه فقر و تنگدستی در این خانواده منجر بوجود آمدن چنین حادثهای شده است. اما دیکتاتوری حاکم بر کشور، چنان عرصه را بر مردم و دانشآموزان تنگ کرده است که تاکنون تعدادی از دانشآموزان هم دست به خودکشی زدهاند. در این شرایط که پدر و مادران توان خرید لوازم التحریر فرزندان خود را ندارند، آخوندهای حاکم فقط به فکر حفظ بقای خود هستند. کشتیهای نفت به لبنان میفرستند که قیمت آن سر به میلیاردها دلار میزند، اما حاضر نیستند حقوق حقه کارگری را که ۵ ماه کار کرده است را بپردازند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر